مرد تنها(شعر های خودم)

جايي براي تنهاییم..

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 38
بازدید هفته : 119
بازدید ماه : 118
بازدید کل : 89516
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 81
تعداد آنلاین : 1



اولین شعر فارسی من ........

دوستای عزیزم اینم اون شعری که گفته بودم .....

 دوستان نظر یادتون نره هااااااااا !!!!!!!

 

توی این شبای تاریک و سیاهی

یکی نیست بگه عزیز من کجایی

من بودم عاشق دل خسته ی زارو

تو بودی قاتل من همین یه بارو

من به تو دل بسته بودم هرکی هستی

تو رو به اون خدایی که می پرستی

تو نبودی عاشقم من میدونستم

که منو دور میزنی هم میدونستم

اما تنها بودم و تنهایی سخته

دل من عاشق بود و بازیو باخته

تو به من محل نذاشتی میدونم من

تو منو تنها میذاشتی میدونم من

بزار باشه تا ببینیم چی میشه

بالاخره آدم عاشق همیشه

خودشم خوب میدونه که رسوا میشه

من که رسوای جهانم

تو اینو خوب میدونی

پس چرا خسته دل و پریشان حال و رنجوری

تو حالا دیگه باید خوشحال باشی

شب و روز سر به سر من میذاشتی

تو به من میخندیدی هرجا که بوووودی

خودتم خوب میدونی آدم نبودییییی

(آره نبودی______آدم نبودی)


نويسنده: aloneguy تاريخ: سه شنبه 25 دی 1384برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه شقایق باشد چه لبخند گل یاس زندگی باید كرد،دنیا پابرجاست(مرد تنها)

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

 


aloneguy.LoxBlog.Com | Template By: Alireza