مرد تنها(شعر های خودم)

جايي براي تنهاییم..

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 38
بازدید هفته : 125
بازدید ماه : 124
بازدید کل : 89522
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 81
تعداد آنلاین : 1



تب عشق

امشب دلم گرفته                ازقصه جدایی

میسوزه از تب عشق           بـا یـاد آشنـایی

اینجا یه آشنا نیست             با من یه هم صدا نیست

کشتی شکسته گانم              ناجی و نا  خدا نیست

برتخت ناز نشستی             جام دلم شکستی

گفتی با نازو غمزه             میشناسمت کی هستی

دل خون شداز فراقت          چرا تو بی وفایی

من عاشقم چومجنون           لیلای من کجایی


نويسنده: aloneguy تاريخ: 30 شهريور 1389برچسب: تب عشق, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اس ام اس عاشقانه


تو که قصد جدائی کرده بودی  خیال بی وفائی کرده بودی

چرا با این دل خوش باور من زمانی آشنائی کرده بودی . . .



دارم برات شعر میخونم شاید به یادم بمونی / فقط یه چیز ازت میخوام

همیشه عاشق بمونی . . .



روی باغ شانه هایت هر و قت اندوهی نشست

در حمل بار غصه ات با شوق شرکت  میکنم . . .



تقدیم به کسی که کنارم نیست ولی حس بودنش به من شوق زیستن میدهد . . .





من عاشق آن گلم که در بیابان عشق پژمرده شد ولی منت باران نکشید . . .



دیدار شما آرزوی ماست ، روابط عمومی شرکت چشمان بی قرار !!!


ای کاش …………. این جای خالی را تو برایم پر کنی . . .



دلم میخواد گریه کنم ، برای مرگ رازقی / برای نابودی عشق ، واسه زوال عاشقی . . .



در وفا هیچ کس استاد نیست ، ولی در بی وفائی همه استادن

چطوری استاد !؟


ای معنای انتظار یک لحظه بایست / دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست ؟

یه لحظه بایست و یک جمله بگو / تکلیف کسی که عاشقش کردی چیست ؟

نويسنده: aloneguy تاريخ: 30 شهريور 1389برچسب:اس ام اس عاشقانه, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

اس ام اس عاشقانه



نور مهتاب برای عاشق شدن ایده ال است ، فقط تنها ایرادش این است

که ممکن است فردا در زیر نور آفتاب ، عشق مهتابی ات را فراموش کنی . . .



اگه یه روز عشقت تو رو تنها گذاشت و رفت ناراحت نشو چون دوباره

بر میگرده و میفهمه که هیچ کس مثل تو نمیتونه دوسش داشته باشه . . .



خداوندا باران رحمت تو همیشه در حال باریدن است ، تقصیر خودمان است

که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم . . .



شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست / پس چرا بر شانه ام اشکی نمیریزد کسی



رفیق بی وفا را کمتر از دشمن نمیبینم / سرم قربان آن دشمن که بوئی از وفا دارد . . .


غزال خوش صدا توئی ، شیرین تر از عسل توئی / بین تموم آدما ، نگین بی بدل توئی . . .



به خیال کدامین آرزو ، صفای با تو بودن را از ما گرفتی ای بی وفا ؟



من اگر اشک به دادم نرسد میشکنم / اگر از تو یادی نکنم میشکنم

اگر از هجر تو آهی نکشم / تک و تنها به خدا میشکنم  . . .


نويسنده: aloneguy تاريخ: 30 شهريور 1389برچسب:اس ام اس عاشقانه, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

چندتا اس ام اس عاشقانه

 



 بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست / کوه غم از دلم رفتنی نیست

حرف عشق تو رو من با کی بگم / همه حرفا که آخه عزیز دل گفتنی نیست



همه بغضشون گرفته چرا بارون نمیآد / لیلی مرد از غم دوری چرا مجنون نمیآد



دوستی قطره اشکی است که در معبد عشق / هر کجا بچکد مهر و وفا میروید . . .



تا تو را دیدم ندادم دل به کس / عاشقم کردی به فریادم برس . . .



سرنوشته ما یه میدونه ، زندگی اما یه بازی / پیش اسم ما نوشتن حقته باید ببازی !



همه هست آرزویم که ببینم از تو روئی / چه رسد تو را من هم برسم به آرزوئی . . .




گر چه دوست نمیخرد ما را به ریالی / ولی نفروشم تار مویش به جهانی . . .

 

نويسنده: aloneguy تاريخ: 30 شهريور 1389برچسب:اس ام اس عاشقانه, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

نويسنده: aloneguy تاريخ: 30 شهريور 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد

در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد

آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد

آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد.


چطور بود؟

نويسنده: aloneguy تاريخ: 30 شهريور 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 

گفتمش در عشق پا برجاست دل
گر گشایی چشم دل، زیباست دل
گر تو ذورحمان شوی دریاست دل
بی تو شام بی فرداست دل
دل زعشق روی تو حیران شده
در پی عشق تو سرگردان شده
گفت در عشقت وفادارم بدان
من تو را بس دوست میدارم بدان
شوق وصلت را بسر دارم بدان
چون تویی مخمور خمارم بدان
با تو شادی می شود غم های من
با تو زیبا می شود فردای من
گفتمش عشقت به دل افزون شده
دل زجادوی رخت افزون شده
جز تو هر یادی به دل مدفون شده
عالم از زیبایی ات مجنون شده
بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش
طعمه بوسه از سرم برد عقل و هوش
در سرم جز عشق او سودا نبود
بهر کس جز او در این دل جا نبود
دیده جز بر روی او بینا نبود
همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود
خوبی او شهره آفاق بود
در نجابت در نکوهی طاق بود
روزگار اما وفا با ما نداشت
طاقت خوشبختی ما را نداشت
پیش پای عشق ما سنگی گذاشت
بی گمان از مرگ ما پروا نداشت
آخر این قصه هجران بود و بس
حسرت و رنج فراوان بود و بس
یار ما را از جدایی غم نبود
در غمش مجنون عاشق کم نبود
بر سر پیمان خود محکم نبود
سهم من از عشق جز ماتم نبود
با من دیوانه پیمان ساده بست
ساده هم آن عهد و پیمان را شکست
بی خبر پیمان یاری را گسست
این خبر ناگاه پشتم را شکست
آن کبوتر عاقبت از بند رست
رفت و با دلدار دیگر عهد بست
با که گویم او که هم خون من است
خصم جان و تشنه خون من است
بخت بد بین وصل او قسمت نشد
این گدا مشمول آن رحمت نشد
آن طلا حاصل به این قیمت نشد
عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست
با چنین تقدیر بد تدبیر نیست
از غمش با دود و دم همدم شدم
باده نوش غصه او من شدم
مست و مخمور و خراب از غم شدم
ذره ذره آب گشتم کم شدم
آخر آتش زد دل دیوانه را
سوخت بی پروا پر پروانه را
عشق من از من گذشتی خوش گذر
بعد از این حتی تو اسمم را نبر
خاطراتم را تو بیرون کن زسر
دیشب از کف رفت فردا را نگر
آخر این یک بار از من بشنو پند
بر منو بر روزگارم دل مبند
عاشقی را دیر فهمیدی چه سود
عشق دیرین گسسته تار و پود
گرچه آب رفته باز آید به رود
ماهی بیچاره اما مرده بود
بعد از این هم آشیانت هر کس است
باش با او یاد تو ما را بس است

 

نظر يادتون نره

نويسنده: aloneguy تاريخ: 29 شهريور 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دل سپرده...

سرسپرده

نويسنده: aloneguy تاريخ: 29 شهريور 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

زیر این طاق کبود

زیر این طاق کبود، یکی بود، یکی نبود

مرغ عشقی خسته بود، که دلش شکسته بود

اون اسیر یه قفس، شب و روزش بی نفس

همه آرزوهاش، پر کشیدن بود و بس

تا یه روز یه شاپرک، نگاشو گوشه ای دوخت

چشش افتاد به قفس، دل اون بد جوری سوخت

زود پرید روی درخت، تو قفس سرک کشید

تو چش مرغ اسیر، غم دلتنگی رو دید

دیگه طاقت نیاورد، رفت توی قفس نشست

تا که از حرفهای مرغ شاپرک دلش شکست

 

 

شاپرک گفت که بیا تا با هم پر بکشیم

بریم تا اون بالاها سوار ابرها بشیم

یه دفعه مرغ اسیرنگاهش بهاری شد

بارون از برق چشاش روی گونش جاری شد

شاپرک دلش گرفت وقتی اشک اونو  دید

با خودش یه عهدی بست نفس سردی کشید

دیگه بعد از اون قفس رنگ تنهایی نداشت

توی دوستی شاپرک ذره ای کم نمی ذاشت 

تا یه روز یه باد سرد، میون قفس وزید

آسمون سرخابی شد سوز برگ از راه رسید

شاپرک یخ زد و یخ، مرد و موندگار نشد

چشاشو رو هم گذاشت دیگه اون بیدار نشد

مرغ عشق شاپرکو به دست خدا سپرد

نگاهش به آسمون، تا که دق کردش و مرد


نظر بديد

نويسنده: aloneguy تاريخ: 29 شهريور 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

An Entrapment

My love, I have tried with all my being
to grasp a form comparable to thine own,
but nothing seems worthy;

I know now why Shakespeare could not
compare his love to a summer’s day.
It would be a crime to denounce the beauty
of such a creature as thee,
to simply cast away the precision
God had placed in forging you.

Each facet of your being
whether it physical or spiritual
is an ensnarement
from which there is no release.
But I do not wish release.
I wish to stay entrapped forever.
With you for all eternity.
Our hearts, always as one

 

dont forget comment

 

نويسنده: aloneguy تاريخ: 29 شهريور 1389برچسب:An Entrapment, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

 

اگه زیاد مطالعه میکنی آدم تنهایی هستي

اگه زیاد گردش میری آدم عقده گشایی هستی.

اگر زیاد تلوزیون میبینی محتاج آرامشي

اگر کمتر به شکم میپردازی انسان قانع و باکلاسی هستی.

اگر دوست زیاد داری آدم با سیاستی هستی.

اگر زیاد فکروخیال میکنی انسان زخم دیده ای هستی.

اگر در کارات موفقی پدر و مادرت از تو راضی اند.

اگر زیاد موسیقی گوش میدی یا جوانی یا دل جوانی داری.

 اگر زیاد میخوابی اعصاب راحتی داری.

 

نظر يادتون نره

 


نويسنده: aloneguy تاريخ: 29 شهريور 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

        

 

عاشق یک بار به دنیا میاد اما سه بار میمیره ،

 

 

 

 وقتی یارشو با کسی می بینه ،

 

 

 

 وقتی بفهمه اون دوستش نداره ،

 

 

 

 وقتی بفهمه هیچ وقت به اون نمیرسه

 

نظر يادتون نره


نويسنده: aloneguy تاريخ: 28 شهريور 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

i love you

 

 

عشق امانت با ارزشی است که هر کسی تو قلبش می زاره ،

 

 

 

 برای همینه که هر وقت بخوای عشق رو از کسی پس بگیری ،

 

 

 

باید قلبشو بشکونی .

 

 ..................................................................................................................

 

 

 

دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن ،

 

 

 

 از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون مال تو نیستند ،

 

 

 

 از اونایی که زیر بارون برات میمیرن

 

 

و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره !

 

 .................................................................................................................

 

 

 

یه دوست خوب می گفت : آدما مثل کتابن ،

 

 

 

 تا وقتی تموم نشدن جذابن ،

 

 

 

پس سعی کن خودتو جلوی دیگران ورق نزنی تا زود تموم نشی ،

 

 

 چون وقتی تموم بشی میرن سراغ یکی دیگه .

نظر يادتون نره

نويسنده: aloneguy تاريخ: 28 شهريور 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عشق من ....

 

 

عشق یعنی تنها باشی و یک تکیه گاه

او که  چشمش آسمان باشد و چشمانت زمین

                                                        آسمانی بودنت باشد همین

                         چون کویری تشنه باشی بی قرار

                         که گویی هردم آسمان بر من ببار

عشق یعنی حسرت پنهان دل

زندگی در گوشه ویرانه دل

عشق یعنی اینکه همچون سرنهی                       بر پای یک دل داده ای

اینکه موج گردی بی امان بهر دریای غم و اندوه و آه

                             عشق یعنی سایه ای در یک خیال

                                  آرزویی سرکش و گاهی محال

عشق یعنی کوچه ای دور و دراز

با هزاران سختی و شیب و فراز

                            عشق یعنی عطر گل های بهشت

                            عشق یعنی زندگی و سر نوشت

 

دوستاي عزيز  لطفا بانظاراتون منو از تنهايي در بياريد منم قول ميدم زود به زود آپ كنم

نويسنده: aloneguy تاريخ: 28 شهريور 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه شقایق باشد چه لبخند گل یاس زندگی باید كرد،دنیا پابرجاست(مرد تنها)

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

 


aloneguy.LoxBlog.Com | Template By: Alireza